رادینرادین، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

خاطرات رادین کوچولو

ماجرای متولد شدنم به قلم خواهریم💑

1396/11/28 1:29
نویسنده : فاطمه آقاجری
172 بازدید
اشتراک گذاری

روز ۱۴ آبان۱۳۹۶ ساعت پنج صبح رفتیم بیمارستان (آریا شهر اهواز ) حس و حال عجیبی بود هم استرس هم خوشحالی و هیجان تا کارهای بستری مامانم انجام شد نزدیکای ساعت شیش صبح بود که دیگه بستری شد وسایلای نی نی کیف و قنداق فرنگی و لباساشو جمع کردیم و گذاشتیم سر دست و چشم انتظار آقا رادین ساعت هفت و نیم فسقلی ما دنیا اومد🏻 ولی تا ساعت دوازده ظهر نذاشتن بریم بچه رو ببینیمانتظار و انتظار و انتظار ساعت دوازده و نیم اینطورا بود که بالاخره بهمون اجازه دادن بریم پیش رادین من که تو آسمونا سیر میکردم از خوشحالی یه پسر سفید و تپل و خوشکل با چشم های درشت و باز که داشت با تعجب همه جارو نگاه میکرد🏻بغلش کردم اینقدر اون لحظه ، لحظه خوبی بود اشکم از خوشحالی سرازیر شد
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)